1- رفع خستگی 2- سرگرمی و تفریح 3- فعالیتهایی که به رشد و شکفتگی شخص یاری میرساند و موجب ازدیاد معلومات یا پرورش استعدادهای دیگر فرد میشود.
در تعریف دیگر، اوقات فراغت به آن ساعاتی گفته میشود که شخص میتواند بدون دغدغه مشکلات شغلی و حرفهای، جهت پرکردن آن ساعات برنامهریزی کند.
در جای دیگر، اوقات فراغت به معنای زمانی است که پس از کار، رفت و آمد به محل کار و برآورده ساختن نیازهای بدنی مانند خوابیدن، خوردن، شست و شو و مانند اینها باقی میماند.
انجمن بینالمللی جامعهشناسی فراغت، اوقات فراغت را اینگونه تعریف میکند:
«مجموعهای از اشتغالات فرد که کاملاً به رضایت خاطر خود، برای استراحت، تفریح یا به منظور توسعه اطلاعات یا آموزش غیرانتفاعی، مشارکت اجتماعی داوطلبانه بعد از آزادشدن از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی بدان میپردازد»
تمامی تعاریف فراغت، نکتهای مشترک دارند؛ «قرارگرفتن این پدیده در مقابل کار».
در روزگاری که کشاورزی، بنیان اقتصادی بیشتر جوامع را تشکیل میداد، در تمامی روزها و در همه فصول سال، کار انجام میشد با این تفاوت که در هوای خوب، آهنگ کار تند بود و در هوای بد، این آهنگ به کندی میگرایید.
هر چند تولید ابزارهای فنی آن زمان همانند گاوآهن و خیش برای آزادساختن آدمی از تلاش کافی نبود اما تا حدی توانسته بود به کارآیی نیروی بهدستآمده از فعالیت انسان و حیوان بیفزاید.
البته میتوان گفت که به لحاظ ویژگیهای کار و اشتغال آن دوران، اوقات فراغت به مفهوم امروزی وجود نداشته است.
تحولات دوره رنسانس در کنار اختراع ابزارهای فنی نوین مانند ماشین بخار و پیشرفت علم، دوران جدیدی را پایهگذاری کرد که تمدن صنعتی نام گرفت.رشد شهرها از طرف دیگر در پدیده اوقات فراغت تغییرات برجستهای را به وجود آورد.
بنابراین فراغت، پدیدهای است که با تمدن صنعتی پیوند دارد. در چنین تمدنی دو شرط لازم برای پیدایش اوقات فراغت تحقق یافته است؛ نخست، کار از شکل اجبار فرهنگی و اجتماعی به درآمد و شکل مسئولیت آزاد را پیدا کرد.
شرط دوم، جداشدن کار از فعالیتهای دیگر انسان است. به عبارت دیگر، تحولاتی مانند افزایش سالهای تحصیلی(دبستان تا دانشگاه) و در نتیجه، دیررسی انسان به بازار کار، سن ازدواج و بهبود سطح زندگی سبب شده تا میزان وسیعی از زمان، آزاد شود.
دیگر انسان از کودکی به بزرگسالی پا نمینهد، بلکه چندسالی در زندگی اوست که با فقدان یا کمی مسئولیت همراه است و در آن، اوقات فراغت سهم بزرگی دارد.
از مشخصات اساسی فراغت در جهان امروزی این است که در جوامع رشدیافته دیگر به طبقات ممتاز اختصاص ندارد و به طبقات دیگر هم تعمیم یافته است.
شاخص دیگر، این است که اگر طبقات جامعه از لحاظ محدوده آزادی و آسودگی برخوردار بودند این اوقات فراغت درون خانواده صرف میشد و به صورت غیررسمی و همنشینی و محاوره با خویشاوندان یا دوست و همسایه میگذشت اما با پیشرفت جوامع و پراکندگی وظایف، خانواده بهتدریج جنبه رسمی و- در اموری- جنبه تجاری پیدا کرده و به صورت خاص درآمد. شاخص سوم، عبارت است از بهکاربردن روزافزون وسایل و اسباب ماشین چون اتومبیل، رادیو و تلویزیون و... که هریک در اوقات فراغت، سهمی بزرگ دارد.
تحول دیگر، اهمیت خاصی است که حیات فردی و اجتماعی احراز کرده، چنان که زمان کار از زمان فراغت بهکلی جدا شده و اوقات فراغت، ارزشی به ذات پیدا کرده است.
در تمام دوران تاریخ، کار در خانه و مسئولیت نگهداری از فرزندان به عهده زنان بوده و در جوامع با اقتصاد کشاورزی، زن کشاورز بهمراتب بیشتر از زن شاغل در بخش صنایع و بازرگانی کار میکند.
اما وضع زن در جامعه صنعتی مبتنی بر اصول مبادله وسیع و گسترده، با کار زن در بخش کشاورزی تفاوت دارد. در این جامعه، کار زن جنبه مستقیم و تولید ندارد زیرا کار او منحصر به مراقبت، پرورش و تربیت فرزندان خانواده است.
در این نوع جوامع، هرچه درآمد مرد خانواده بیشتر و شأن اجتماعی او والاتر باشد، مدیریت زن خانهدار از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
هرچه جریان صنعتیشدن، شتاب بیشتری گرفت، تعداد بیشتری از کارهای زن خانهدار از قبیل پختوپز، نگهداری از بیماران و معلولین و اطفال، به رستورانها، شیرینیپزیها،
بیمارستانها، خانه سالمندان و مراکز نگهداری از معلولین انتقال یافت و زن خانهدار وقت آزاد خود را که ناشی از انتقال بخشی از این خدمات به بخش خصوصی بود، اختصاص به تربیت و پرورش فرزندان داد.
در ایران، خاصه در گذشته اوقات فراغت بیشتر به صورت جمعی صرف شده و در این عرصه، مقاصد اجتماعی بر اغراض انفرادی غالب بود.
از جمله وقتگذرانی، معاشرت با همگنان بود که غالباً به صورت سخنگفتن و سخنشنیدن تجلی مینمود. گفتوگو نه فقط در خانه در میگرفته، بلکه در مساجد، تکیهها، مجالس وعظ و روضه، معابر و بسیاری اماکن دیگر روی میداده است.
در شهر نیز آمدورفت با مردم و گفتوشنید با ایشان، همواره سهمی نمایان در اوقات فراغت ساکنان داشته و دارد.
دیدوبازدید و مهمانیرفتن و مهمانپذیرفتن، از پایدارترین سنن و عادات ایرانیان بوده و هنوز هم رواج دارد.
در شهرهای کوچک و دهات، مهمترین نوع وقتگذرانی، همین مهمانیهاست.
بسط شهرنشینی و کاهش نسبی ابعاد خانواده و رشد روزافزون شخصیت و فردیت هنوز نتوانسته است خوی مهمانیدوستی و مهماننوازی را که ایرانیان در خلال روزگاران به آن مشهور بودهاند، فرونشاند.
از این رو گروههای چهرهبهچهره طبیعی چون خانواده و خویشان و جمع دوستان در جامعه ما هنوز اهمیت شایان دارد و پس از آن رغبت خاص ایرانیان به وسایل سمعی و بصری مانند رادیو و تلویزیون حکایت از آن دارد که طبع ایشان با محاوره و گفتوگو بیشتر آمیخته است تا امکانات فرهنگی کتبی؛ هر چند که تمدن کهن ایرانی از سابقهای بس طولانی برخوردار است. از دیگر سرگرمیها میتوان به سیروسفر، ورزش و نظاره و تماشای فیلم و تئاتر نام برد.
در شهرهای بزرگ، اوقات فراغت افراد اکثراً به یکی از صور نامبرده فوق میباشد ولی هنوز تعداد زیادی از زنان خانهدار هستند که از یکنواختی اوقات خود خسته بوده و اوقات فراغت به معنای واقعی ندارند.
همچنین زنان شاغل نیز با داشتن روز مضاعف(کار بیرون و کار خانه) کمتر دارای اوقات فراغت میباشند ولی درگذر زمان به همراه کمترشدن بعد خانوار و توسعه تکنولوژی، زنان از وقت آزاد بیشتری برخوردار خواهند شد که میبایست از این اوقات استفاده نمود تا هر چه بیشتر توانمندیهای آنها تقویت شده و به عنوان انسانی توسعهیافته در خدمت خود و خانواده و جامعه باشند.
نحوه گذران اوقات فراغت زنان به میزان زیادی با سطح تحصیلات و پایگاه اجتماعی ایشان بستگی دارد. گذران اوقات فراغت زنان درسطح پایین اقتصادی- اجتماعی اکثراً به صورت جمعی و شرکت در مراسم مذهبی، میهمانیهای خانوادگی و گفتوگو و صحبت با همسایگان است.
هرچه پایگاه اجتماعی- اقتصادی زنان افزایش یابد، نحوه گذراندن اوقات فراغت ایشان بیشتر جنبه فردی پیدا میکند ولی هنوز در چارچوب کارهایی از همان دست ولی با محدوده کوچکتر صرف میشود؛ مانند گفتوگوی تلفنی با دوستان و اقوام، فال قهوه، شرکت در پیکنیک و گردشهای خانوادگی.
یکی دیگر از متغیرهای مداخلهگر در نحوه گذران اوقات فراغت زنان، سن آنان میباشد؛ به طوری که دختران نوجوان و جوان، اوقات فراغت خود را به گونهای میگذرانند که با زنان بزرگسال متفاوت است.
دختران، آزادی بیشتری دارند ولی اکثراً از این وقت آزاد در جهت ارتقای توانمندیهای خود استفاده نمیکنند.
تحقیقات نشان میدهد که بیشترین میزان اوقات فراغت زنان در شهرهای بزرگ صرف فعالیتهایی مانند ورزش، مسائل مذهبی(شرکت در مجالس روضهخوانی، مولودی، سفره، مراسم عزاداری و...)، مهمانی، سیروسفر، فعالیتهای هنری(نقاشی، موسیقی، قالیبافی، صنایع دستی و...)، کلاسهای آموزشی(زبان، مجسمهسازی، معرقکاری و...)، مطالعه(روزنامه، کتاب، مجله)، مسائل خرافی(فال، و...)، سرگرمی در منزل(تلویزیون، کامپیوتر و...) و سرگرمی(سینما، تئاتر، موزه و...) میشود.
به طور کلی میتوان گفت هدف از فعالیت در اوقات فراغت، ارتقاء مهارتهای زندگی است.
در جامعه ما هنوز نحوه گذراندن اوقات فراغت، طبقاتی است و معمولاً افراد کمدرآمد به صور جمعی و انفعالی، فراغت خود را میگذرانند.
بنابراین مسئولین و برنامهریزان باید برای ساماندهی و پرکردن اوقات فراغت، به گونهای برنامهریزی نمایند که صرفاً تعطیلات تابستان بهانهای برای این منظور نباشد، بلکه پایه و اساس آن ارتقاء توانمندیهای افراد و همچنین بهوجودآمدن تفکر خلاق در همه زمینهها و با توجه به نیازها و سطوح مختلف اجتماعی- اقتصادی جامعه باشد.
- منابع و ماخذ:
اسدی- علی، «تعاریف فراغت و دیدگاههای آن»، سمینار ملی رفاه اجتماعی، تهران سازمان برنامه و بودجه - اورعی- غلامرضا، «جامعهشناسی اوقات فراغت»، قم، مجله پیام زن، سال پنجم و ششم 1375
- ایمانی جاجرمی- حسین، «درآمدی بر جامعهشناسی اوقات فراغت»، تهران، روزنامه همشهری، شماره 1298
- بهنام- جمشید/ راسخ- شاپور، «مقدمه جامعهشناسی ایران»، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، 1347
- توسلی- غلامعباس، جامعهشناسی کار و شغل، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت)، 1375
- توکل- مجد، «جامعهشناسی علم»، تهران، موسسه علمی- فرهنگی، 1370
- کاظمیپور- شهلا، زنان و اوقات فراغت، سمینار علمی- کاربردی اوقات فراغت، 1381
- شرفی- محمدرضا، «نقش ارتباطات در مدیریت اوقات فراغت»، سمینار علمی- کاربردی اوقات فراغت، 1381